حالا وسط این همه فکر یاد معلم عزیزم امیر پویان شیوا افتادم و برادر بزرگش که دو نفری به ما این چیزها را یاد میدادند، و آن امتحان های باصفا شان.
باز به نظرم رسید که خب حالا فرض کن آدم به این اصول پایبند نباشه، چی میشه مگه؟ با خودم میگم که خب اگه به هیچ چیز پایبند نباشی میشی شغاد، حتی رستم زمان هم از گزندت در امان نمیمونه.
بعد یاد جناب دکتر آشتیانی می افتم که وقتی بعد از فارق التحصیلی همراه دوست بیمعرفتم به حضورشان رسیدیم، مرا پند دادند که به یک دین پایبند شوم. گفتند که دینش مهم نیست. فقط پایبندی اش مهم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر