۱۳۸۷ دی ۲۸, شنبه

شرح حال


1) دوستان:
دوست عزیزی دارم که با آرامشش مرا آرام میکند.
دوست عظیمی دارم که روزه سکوت گرفته و لب از لب نمیگشاید.
رفیق بیمعرفتی دارم که مرا طرد کرده و جواب تلفن را هم دیگر نمیدهد.
رفقایی دارم که از بیمعرفتی من گله میکنند و من هم امتحانات را بهانه میکنم!

2) امروز نتیجه امتحان مخابرات را دادند. استاد نمیدانم از کدام دنده پاشده بود. پایان ترم 16 شده بودم و در کل 12. :-o اصلا حق اعتراض هم قائل نبود برای کسی. حسابی حالمان را کرد تو شیشه.

3) آخرین امتحان هم آخر این هفته است. با گندی که این مخابرات بر کارنامه ام میزند، امید معدل این ترم هم بر باد رفت...

4) دیروز کنفرانس خبری احمدی نژاد بود. اعصابم را خورد کرد و اشک از دیدگانم روانه. چرا باید موجودی تا این حد دروغ گو رئیس جمهور مردمی باشد که با حرف معامله میکنند؟ لیست بلند بالایی تهیه کرده بودم از دروغ ها و کج فهمی های این موجود. به این بسنده میکنم که مانند ماجرای همجنسگرا ها، ماجرای تعیین جایزه 1.5 میلیون دلاری برای سر رئیس جمهوری سوریه* را به کلی منکر شد. البته کاش به صورت آبرومندانه منکر میشد، گفت که همچین چیزی نشنیده است. در حالی که همه ی خبرگزاری ها به کرات به آن اشاره کرده اند در این چند وقته.
همچنین این یکی هم خیلی حرصم رو درآورد: ایشان نمی دانند این انگلیس بود که امپراطوری داشت و نه آمریکا. هیچ وقت در تاریخ امپراطوری آمریکا مطرح نبوده. که البته آقای احمدی نژاد آن را به عرصه تاریخ کشانیده اند.

5) اوضاع شرکت کم کم دارد به هم میریزد. تا دیروز دلم خوش بود که اگر تولیدی نداریم لااقل بده کار نیستیم. امروز فهمیدم که بده کار هم شده ایم...

6) آبرویمان در مسابقات آزاد ایران در خطر افتاده. بیشتر از 2 ماه به آغاز مسابقات مانده و ما هنوز قوانین را به صورت مشخص بر روی سایت قرار نداده ایم. پارسال این موقع که نه، هفته ی دیگر بخش عظیمی از TDP ها را نیز بررسی کرده بودیم.

*اشتباه شد. جایزه برای سر رئیس جمهور مصر تعیین شده بود. که من به اشتباه گفتم سوریه و دوستان تذکر دادند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

جایزه برای سر رئیس جمهور مصر است که اشتباهن سوریه نوشته اید.

آرش گفت...

درست است. این بی توجهی مرا ببخشید.