۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

کاغذ ها

خوبیه دفترچه خاطرات و کاغذ های نامنظم و پاره پاره این بود که سر کلاسهای دانشگاه یک کار مفید داشتم برای انجام دادن. کاغذ و قلمم هم بیکار نمی ماندند.

الان که قرار گذاشتم حرفهایم را اینجا بزنم فقط سر کلاسها باید موضوع را به خاطرم بسپارم. دیگه نمی شه به صورت مستقیم بنویسم.

شاید اینطوری بهتر بشه؛ دیگه ناچارم که حرفهای اساتید رو گوش کنم. هرچی نباشه این بنده خدا ها هزاریم که ما فحششون بدیم سالها درس خوندن. برا خودشون به جایی رسیدن.

خوب نیست که منه یه لا قبا اینقدر باشون کل کل کنم.

شایدم این خوبی وبلاگِ که داره ما رو به اساتیدمون نزدیک میکنه

پ.ن. یاد کاغذهایم افتادم.یعنی این بلاگ میتواند مثل کاغذهایم برایم خاطراتم را زنده کند؟

هیچ نظری موجود نیست: