۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

!مرده شور

من تا قبل از امروز فکر میکردم که کسانی که در کار و زندگی زیاد فحش میخورند از مردم و جواب نمی دهند(در اینجا به دلیل ناتوانی جواب نمیدهند.) در اثر گذر زمان کم کم تواضعشان بالا میرود و کم کم دیگر باز هم جواب نمی دهند به فحشها ولی این بار به دلیل اینکه نمیخواهند، دیگر فروتنیشان به حدی است که دهن به دهن انسانهای دون نمیگذارند. وخودشان را ورای این صحبتها میبینند.

یکی از این موارد میتواند مرده شور باشد.(در ادامه میفهمی که چرا به فکر مرده شور افتادم) من البته هیچ گاه با این جماعت روبرو نشده ام ولی به شدت انتظار دارم که اگر روزی شدم با انسان صبور و فروتنی روبرو شوم.

حالا ربط این همه که گفتم چیست؟ ما در این دانشگاه گل بلبلمان یک استاد فیزیک نیمه هادی داریم. ایشون امروز طبق معمول درس را رها کردند و رفتند بالا منبر و شروع کردند به تعریف کردن از خودشان و درسشان. این کار را در کمال خودستایی انجام میدهند معمولا که عادی است و ما هم عادت کرده ایم. ولی امروز دیگر واقا خیلی پیش رفتند. امروز ضمن نابود کردن و لگد کوب کردن شخصیت دیگر شاخه های الکترونیک، رشته خودشان را با "مرده شوری" مقایسه کردند از جهت اینکه هر دو مورد دائما در حال فحش خوردن از اطرافیان هستند. من مانده ام این بشر چگونه است که به فحش خوردن خودش آگاه است و همچنان با این همه غرور و تکبر از خود و رشته اش حرف میزند و دیگران را به هیچ می انگارد.

حالا نکته جالبش اینجاست که تصور میکند که این خودستایی برای دانشجویان جالب است و موجت علاقه مندی آنها به درس منفوری چون فیزیک نیمه هادی ها میشود. در حالی که این عمل او لااقل در مورد شخص من که نتیجه معکوس می دهد. من خودم به خودی خود این درس را دوست دارم و مطالب آن را دنبال میکنم ولی هر بار که این پیرمرد دهان باز می کند و میرود بالا منبر کلا از اینکه رشته الکترونیک را انتخاب کرده ام احساس پشیمانی میکنیم.

حالا اگر بشنوی که این آقا آنقدرها هم که های و هوی دارد چیزی نمیفهمد و علمش آن دریای بیکرانی که تصور میکند نیست، بیشتر من را درک میکنی که چرا اینچنین به سوزش افتاده ام



هیچ نظری موجود نیست: