۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه

پریشانی ذهن


مقاله دانشگاه مانده. پروژه ها روی هم تلنبار شده. کارهای بیرون. سوال و تمرین ریاضی برای زنگ ریاضی، سوال و تمرین هندسه برای زنگ هندسه.

TDPها رو پیچوندیم. تیما رو باس accept کنیم. وااای این محصول اول تا تابستون در نمی آد.

گزارش کارهای آز. پیش گزارش، نتایج. این شکمه هم بدجوری اومده جلو. یکی ندونه شک میکنه که آیا بعله یا نعخیر. باس آبش کنم.

معشوق و کنار و بوسه. بحثهای فلسفی و شراب و مستی و سیگار و بد مستی و خماری. این وضو رو آخر از بالا به پایین بگیرم یا از پایین به بالا. این مادر بچه ها رو اگه دختر خوبی نبود بزنم یا نزنم؟

ناراحتی و سوءتفاهم. رابطه ی پنهانی و آآآه های نهانی. رفیق میگه این نمی آد بیرون. اون یکی رفیق میگه اینو ببرم بیرون؟

خواندن دیتاشیت، تهییه گزارش برای ارائه. طراحی پاور پوینت و توضیح به استاد های گیر و عبوس. اوه اوه، این دکتر امشب چه کرد؟ قبلا انصاف داشت لا مروت، حجم صفر و جرم بینهایت رو تجربه کردم.

تمرین سری اول الک صنعتی رو دادن. پروژه اسپایس مال بعد عید. ناراحت نشه یه وقت اگه رک و راست بش بگم دیگه نمی خوام باش همکاری کنم؟

بچه ها لو رفتیم. مامان آثار ذغال پیدا کرده کلی شکاره از دستمون. باید یه سری محصول جانبی تولید کنیم. اینو تنهایی نمیتونیم بفروشیم. بحث فرهنگ و حد و اخلاقیات و تعهد و آینده و گذشته و پشیمان بشوم یا نشوم. اسلام منهای خشونت و اعدام به جرم دینداری.

فردا صبح کجا خلوت کنیم؟ گشت ارشاد اومد چه کارش کنیم؟

هیچ نظری موجود نیست: