۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه

نگهبان اسلامی


دانشکده ی ما یک چند ماه نامه داره به نام ثبات. البته اسمش خیلی گولزنکه. این چند ماه نامه تقریبا هیچ کاری با موضوعات علمی نداره. بیشتر تو خط کارای فرهنگیه.

تو شماره اخیرش یه مقاله جالب داشت در مورد دوربینهای مدار بسته که همه جای دانشکده نصب شدن. انتقاد کرده بود و میگفت که این دوربینها کاربردشون زیاد در راستای کم کردن دزدی نیست و اگر هم دزدی ای صورت بگیره کمکی در پیدا کردن مجرم نمیکنند و از این حرفا...

یه کار جالبی هم که کرده بود انتقال دادن نظر دانشجو ها بود؛ که اکثراً فکر میکنند این دوربینها بیشتر برای نظارت حراست بر روی رفتار دانشجوهاست؛ حرکت جالبی بود.

ولی از بحث دوربین که بگذریم، به نکته ظریفی اشاره کرده بود: نگهبان های دم در، هر دانشجویی وارد بشه -دختر یا پسرش فرقی نداره- از سر تا پا وارسیش میکنند، اگر کوچکترین مساله ای داشته باشه گیر رو بش میدن، حتی اگر اون دانشجو رو بشناسند. ولی یه دزد که کلا دانشجوی هیچ ناکجا آبادی نیست میتونه وارد دانشگاه بشه، دزدیشو بکنه و راهشو بکشه و بره...
پس میشه نتیجه گرفت که کار برد این زحمتکشان فقط فشار آوردن به دانشجو ها است و بس. فقط گیر دادن به دانشجو. که آهای خانم کنار آن آقا ننشین. شما با هم چای ننوشید. شما در کنار هم قدم نزنید. و ... ظاهر شما مناسب نیست. حتی لحظه ای با خودشان فکر نمی کنند که این ها دانشجو هستند و دارند کار علمی میکنند... این موضوع بسیار آزاد دهنده است. بسیار

پ.ن. من به شخصا هیچگاه ظاهر جلف و خارج از عرفی نداشته ام. ولی این ها حتی به من نیز گیر رو میدهند گاهی. چند روز پیش یکی از این فعالان گیر دادن دم در من رو نگه داشت که کارت دانشجویی ات را نشان بده. بعد وقتی قیافه من رو دید گفت، نه میشناسمت، فقط یقه ی پیرهنت بازه...

هیچ نظری موجود نیست: