۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

مشکل از کجاست؟


یکی از مشکلات ما در این است که تسلیم این دنیا شده ایم، برای این دنیا زندگی میکنیم و این موضوع را انکار میکنیم.
انکار کردنش خیلی بدتر است.
بدتر از آن اینکه کسانی را که به این معترفند، تکفیر میکنیم و آنچنان مورد عتاب قرارشان میدهیم که سر بر نیاورند و سکوت اختیار کنند.

برای نمونه، یک دانش آموز مدرسه را در نظر بگیرید. همواره درس نخواندن برای این موجود مطلوب است و درس خواندن کار طاقت فرسایی محسوب میشود. تنها عواملی که این موجود را به درس خواندن وا میدارد عتاب والدین و ترس از آینده است.
حال فرض کنید که دانش آموزی وجود دارد که نه تنها برای گرفتن نمرات ناجور مورد عتاب قرار نمی گیرد، بلکه از سوی والدین به نوعی مورد تشویق قرار بگیرد. از طرف دیگر ابداً نگرانی آینده را نداشته باشد (چه به خاطر کله خری، چه به خاطر پدیده ی بابای پول دار.) با این مفروضات دانش آموز فوق الذکر هیچ گاه لای کتاب ها را هم باز نخواهد کرد.
البته در این صورت باز ممکن است به خاطر عوامل تشویق کننده ی کوتاه مدت اندک تلاشی بکند.

حال شما بگویید. در این دنیا که هیچ نوع عامل تشویق کننده ی کوتاه مدتی وجود ندارد، انسان چگونه ترقیب میشود به دین داری؟؟

فقط از نظر ذهنی دین دار هستیم. ولی تسلیم این دنیا هستیم و نمی خواهیم این را بپذیریم.

هیچ نظری موجود نیست: