۱۳۸۸ فروردین ۲۱, جمعه

دل و دماغ


از وقتی این دوست عظیممان ترک نوشتن کرده و در 360اش گفت که ترکیده (ترک کرده) دیگر دل و دماغی برای نوشتن باقی نمانده. با خود میگویم که چه؟ بنویسم که چند سال دیگر به یک باره بفهمم نباید می نوشتم؟

خلاصه خواستم بگویم که این ننوشتن از حرف نداشتن نیست.

۲ نظر:

سینا گفت...

بی خیال بابا! یعنی به خاطر همین؟
البته خداییش سرگرمی خوبی بود که اول صبح یه چیزت به چالش کشیده بشه...

آرش گفت...

برای من بیشتر از یک سرگرمی و ارتباط با نسل فبلی بود. ارتباطی که در دوران دبیرستان وجود داشت و چه بهره ها که از آن نمیبردیم.

این ارتباط برای کسانی که وارد سیستم آموزشی مدرسه شده اند خدا رو شکر همچنان برقراره.ولی برای کسی مثل من که اینقدر دور افتاده خیر.