۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه

مخدرات


مخدرات و دود رو زیاد خوشم نمی آد، چون آخر شب یه حس نا امیدی گریبانمو میگیره، یه غصه یه غم. یه چیزی خرمو میچسبه و دلمو داغون میکنه.
برای این غصه س که دوست ندارم. ولی دخان تنها راهی نیست که میره سمت غصه، گاهی اوقات بعضی چیزا از صد جود دود هم بدترن. آدم رو داغون میکنند.
و وای به اون روزی که از پس این اشکها خنده ای نشکفه.
وای به اون حال.

پ.ن. حالا اینکه این چیزایی که میگم چیان و اون گریه و اون خنده ی بعدش چه معنایی دارن بمونه برا بعد.


هیچ نظری موجود نیست: