یک زمانی که بچهتر بودم، معنی و مفهوم مهاجرت را نمیفهمیدم. البته هنوز هم کمی سنگین است ولی بیشتر از آن روزگار درکش میکنم. حداقل این است که در حال تجربه کردنش هستم.
آن زمان رفتم پیش پر هیبتترین موجود علامه حلی و گفتم که مهاجرت چیه؟ چرا مردم مهاجرت میکنند؟ گفت مردم به همان دلیلی مهاجرت میکنند که پرندهها مهاجرت میکنند. جاشون تنگ میشه، میرن یه جای دلباز تر.
به همین سادگی.
مسئله مهاجرت همیشه به همین سادگی بوده وهست. چیزی که پیچیدهاش میکند، قانون بقای چیز است.
تو وقتی احساس کردی که جایت تنگ شده و توان مقاومت نداری یا بدتر از آن دلیلی برای مقاومت نمیبینی، اقدام به مهاجرت میکنی. شخصا هیچ کسی را ندیدم که قصد مهاجرت کرده باشد و موفق نشه باشد. یک مورد بود که آن هم ماه پیش (بعد ۵-۶ سال) موفق شد.
مشکل ترک کردن نیست. دل کندن سخت است ولی وقتی کندی ...
مشکل آنجاست که خب، ما دل کندیم، کجا دل ببندیم؟ هیچ کجا نمیتوانی بروی بگویی اینجا وطن من است. همیشهی همیشه خارجی هستی. هرقدر هم مردم دیارت مهربان و خون گرم و صمیمی باشند. حتی اگر دیگر غریبه نباشی. حتی اگر خیابانها را بشناسی. حتی اگر ریشه کنی.
هر کس مشکلات خاص خودش را با مهاجرتش دارد، ولی همه در یک دیدگاه شریکند: نمیخواهند برگردند. هیچ دلیلی برای برگشت وجود ندارد. هیچ دلیلی وجود ندارد باز گردند و باز زیر فشار باشند. همه دنبال راهی برای مقاومت با مشکلات زندگی در سرزمین جدید هستند.
مردم مهاجرت میکنند. دل میکنند، بندهای تعلق را می برند و همه چیز و همه کس را رها میکنند و به سوی آینده نا معلوم میروند.
اما از نظر من دلیل اینکه کسی با انتخاب شخصی حاضر نیست راه آمده را باز گردد این است که همه میدانند وقتی از کسی دل بریدی، حتی اگر باز گردی هیچ چیز مثل گذشته نخواهد بود. دل بریدن لازمه مهاجرت است و وقتی دل بریدی دیگر بازگشتی نیست. اینکه دنبال دلیل باشی برای بازگشت نشان این است که زمانی دل بریدی.
قضیه در حد عشق و عاشقی دراماتیک نیست، ولی فقط جهت مثال، عاشق برای قربت دلیل نمیخواهد.
مهاجرت به اندازه دل کندن عاشق از معشوق تلخ و جان کاه است. به اندازه شبهای طولانی زمستان سرد و تاریک است. مهاجرت دلیل محکم نمیخواهد، مخصوصا برای ما ایرانیها که امری همهگیر شده. مهاجرت فقط دلی بزرگ میخواهد که زخم جدایی و دل کندن را طاقت بیاورد.
مهاجرت برای انسانها همان اندازه که برای پرستوها، حق است. ولی برای اینکه به این حق برسی، باید دلی پر شهامت داشته باشی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر