۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

ساقی تنها


ساقی امشب، مثل هر شب اختیارم دستته اگه نگی مستی بسه ته

یه چشم به چشم تو، چشم دیگم به دست ته اگه نگی مستی بسه ته

امشب که مست مستم، دست و پای غم رو بستم

امشب که لول لولم، از من نپرس کی هستم

ساقی امشب می بده، پیمونه پیمونه

دست غم کوتاهه از دل، کنج می خونه

آنقدر مستم بکن تا من ببینم باز

هر چه عاقل مثل خود، دیوونه دیوونه

ساقی از گوشه میخونه نرونم

خونه امیدمه بذار بمونم

چلچراغ میخونه‌ت روشن بمونه

زنده باشی، من زیر سایه‌ت بمونم

ساقی امشب، مثل هر شب اختیارم دستته اگه نگی مستی بسه ته

یه چشم به چشم تو، چشم دیگم به دست ته اگه نگی مستی بسه ته …




هیچ نظری موجود نیست: